۱۳۸۸/۰۲/۲۳

گزارش برنامه پیمایش غار رود افشان



به نام خداوند عشق و مهربانی



نوع برنامه: پیمایش غار رود افشان


هدف برنامه: بازدید و آشنایی با پدیده غار

تاریخ اجرا: 4 اردیبهشت سال 88

مکان: غار رود افشان

چگونگی دسترسی به این محل: کیلومتر 47 جاده فیروزکوه فرعی سمت راست جاده حدود 10 کیلومتر به سمت روستای سید آباد فرعی سمت چپ جاده به سمت ده رودافشان

نوع غار: آهکی

افراد حاضر در این برنامه: آقایان: علیرضا کیایی، علی فهیمی، علی اکبر امامی، میثم رازقی، امیرمهدی کیایی، سعید محامد، محسن واثقی، حمید کیایی، محمد....، حامد....، جواد.....، محمد رضا و محمدعرفان....، و خانم ها: سعیده بامداد، لیلا هدایتی، منیژه نژاد ابراهیم ، مرضیه امامی ، ساره خالقیان

سرپرست برنامه : آقای علیرضا کیایی

تنظیم گزارش: ساره خالقیان

مبدأ حرکت: تهران پارس

مقصد: غار رود افشان

شرح برنامه: حدود ساعت 6 صبح از ابتدای جاده دماوند شروع به حرکت به سمت مقصد مورد نظر کردیم. هوا نسبتاً خنک بود. بعد از حدود 1 ساعت رانندگی از سمت راست جاده وارد یک خروجی آسفالته شدیم که جاده ی تقریباً باریکی بود.


حدود ساعت 7:40 به یک پارکینگ رسیدیم که روبروی ما یک کوه قرار داشت. غار در دامنه این کوه قرار داشت.



وسایل را یکی یکی درآوردیم و تصمیم بر این شد که همین جا صبحانه صرف شود. حدود نیم ساعت چیدن و صرف و جمع کردن صبحانه طول کشید. بعد مطابق نظر سرپرست برنامه، هر 5 نفر به هدایت یکی از دوستان به سمت غار حرکت کردیم.

بعد از حدود 20 دقیقه بالا رفتن از کوه، دهانه ی غار قابل رویت بود.



حدوداً ساعت 9 صبح بود. طبق گفته ی علیرضا، تالار ورودی این غار در ایران از لحاظ وسعت شماره ی یک را به خود اختصاص داده است. از اینجا باید راه را به سمت پایین می رفتیم تا به خودِ دهانه ی غار برسیم.



روی زمین سنگ ریزه های بسیاری وجود داشت که از سقف تالار به پایین افتاده بودند. یکی از افراد گروه توضیح داد که در فصل سرما در اثر یخ زدن شبنم های نشسته روی سطح سنگ ها، این سنگ ها می ترکند و به پایین سقوط می کنند که البته این روند به همین سرعت اتقاق نمی افتد.





روی دیواره ها رگه های رنگارنگ نظر بیننده را به خود جلب می کرد.






از همان ابتدای مسیر، وجود چاه ها ی متعدد جالب بود









ساعت 9:15 روبروی دهانه ی غار قرار داشتیم. در اینجا افراد به 3 گروه تقسیم شدند و برای هر گروه یک سرگروه تعیین شد. من هم به خاطر عکاسی و این که روند پیشروی را کند نکنم، در گروه آخر قرار گرفتم. توصیه ی اکید شد که به هیچ وجه داخل غار شوخی نکنیم و به حرف سرگروهمان کاملاً گوش کنیم. و این که قدم ها را پرشی برنداریم. حتی به ارتقاع 10 سانتی متر هم نباید داخل غار پرش کرد. به خاطر این که از لحاظ استحکام هیچ تضمینی وجود ندارد.






ساعت 9:30 شروع کردیم به حرکت به داخل غار. از همان ابتدا اشکالی که استلاگمیت و استلاگتیت نامیده می شوند چشمگیر بود. شکل های فوق العاده زیبایی وجود داشت.


جاهایی هم وجود داشت که برای پیشروی باید روی زمین می خزیدیم.

در بعضی جاها آبگیرهای کوچکی وجود داشت که به آنها چالاب می گویند. یعنی چاله های کوچک آب . توصیه می شد که از این آبها ننوشیم. هم به خاطر املاح، هم به خاطر فضولات خفاش ها که به هر حال آب را آلوده می کند.

یک جا داخل غار همه جمع شدیم و علیرضا گفت که همه هدلامپ ها را خاموش کنند. سپس گفت: حالا همه دست هایتان را بیاورید جلوی چشمتان و سعی کنید حتی هاله ای از تصویر دستانتان را ببینید، نمی شد باور کرد اما اصلاً هیچ چیز قابل رویت نبود. علیرضا توضیح داد که توجه داشته باشید که داشتن هدلامپ و شمع اضافه جزو لاینفک پیمایش غارهاست چراکه بدون نور به هیچ وجه نجات در غار میسر نیست .

ساعت 10:45 به یکی از چاه ها رسیدیم. دوستان مجرب شروع کردند به زدن کارگاه و کسانی که مایل بودند از چاه پایین بروند، این کار را انجام دادند. چیزی که خیلی تأکید می شد این بود که به هیچ وجه روی طناب پا نگذارید. چون ممکن است باعث آسیب طناب شود.


دوستانی که مایل به پایین رفتن نبودند، به سرپرستی محمد به بیرون از غار برگشتند.

این چاه حدوداً 15 متر ارتفاع داشت. داخل چاه روی دیواره ها پر بود از اشکالی که به دلیل جریان قطره قطره آب طی سال های طولانی از روی لایه های آهکی تشکیل شده بود و منظره های بسیار زیبایی را بوجود آورده بود.



سپس برگشتیم بالا. وقتی به بالا رسیدیم ساعت 3:30 شده بود. یعنی تقریباً 5 ساعت آنجا بودیم.



حالا زمان برگشتن بود. تا به تالار اصلی غار برسیم 1 ساعت طول کشید. وقتی به دوستان در پایین کوه پیوستیم ساعت از 5 گذشته بود. حالا زمانی بود که برای استراحت و صرف نهار زیر درختان پر از شکوفه بنشینیم.


صرف نهار و استراحت 1 ساعت طول کشید. در نهایت به سمت ماشین ها برگشیتم و ساعت 6 راهی خانه ها شدیم.

با سپاس. شاد باشید.

-
Be HaPpy

۱ نظر:

  1. به عنوان اولین برنامه ی غار نوردی، برای من خیلی جالب بود. چون همیشه فکر می کردم که در جای تنگ و تاریک خفه بشم! ولی این طور نبود و خیلی برای من جذاب و خوب بود. البته جاهایی که تحرک نداشتم خیلی سردم می شد. ولی همه چیزش به یاد ماندنی بود. ممنون از همه ی دوستان و سرپرست برنامه.

    پاسخحذف

کاربر عزیز و محترم در صورت تمایل می توانید نظر خود را در رابطه با این گزارش و یا بلاگ بفرمایید.
با سپاس